مدیری برای آینده (مدیریت)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اصول و آداب سخنرانی

اصول و آداب سخنرانی

برداشت از سایت emodir.ir

هدف
سخنران باید از سخن گفتن هدفی داشته باشد و بخواهد از آن منظوری حاصل کند. سخنرانی که در سخن پردازی خود هدف مشخصی را دنبال نمی کند مانند آدم کوری است که در چهار راهی سرگردان باشد.

 

آغاز سخن
آغاز یا شروع سخن باید جذاب باشد تا در همان لحظات اول روح شنونده تسخیر شود. هر سخنران باید سعی کند که شروع صحبتش خوب باشد ، اگر سخنرانی با جمله های کوتاه و پرمعنی یا با یک بیت شعر آغاز شود ، اثرش غیرقابل انکار است.
قبل از اینکه صحبت کنید باید توجه و پذیرش شنونده را به دست بیاورید. چند دقیقه اول اثر مهمی بر روی نتیجه پایانی خواهد داشت. بدین ترتیب شروع سخنرانی با خنده ارتباط با شنونده را توسعه می دهد و آنها را آرام می کند.

 

تماس چشمی
به عنوان قسمتی از فن گفت و شنود ، تماس چشمی داشتن با یک گروه از افراد مهم می باشد زیرا به شنونده شما کمک می کند تا گوش دادن به صحبت های شما برایش آسان شود.

 

لبخند
خنده نشانه شادمانی و سرور است. سخنرانی که با لبخندی طبیعی در پشت تریبون قرار می گیرد موفقیتش حتمی است.

 

سکوت
استفاده کردن از سکوت های کوتاه و بجا بزرگترین هنر سخنران است ، سخنران خوب تنها کسی نیست که متوالیاً سخن بگوید بلکه آن است که گاهی عاقلانه و ماهرانه در مواقع حساس لحظه ای سکوت کند تا بدین طریق بر جذابیت سخن خود بیفزاید.

 


یادداشت
در سخنرانی باید تمام نکات آن قبلاً با دقت تنظیم شود و بدون مطالعه قبلی نباید سخنرانی کرد. عمل تهیه گفتار باید تا آغاز سخنرانی ادامه یابد ، چندین بار خوانده شود ، رئوس مطالب آن یادداشت و از بین آنها نکات برجسته را نگاه داشت و بقیه را حذف کرد.

 

انتقاد
هر سخنران باید بداند که مردم و شنوندگان درباره سخنرانی او اظهار نظر و انتقاد خواهند کرد و معمولاً محاسن را نخواهند دید و بیشتر به دنبال معایب می گردند بنابراین سخنران باید آن قدرها ظرفیت و مقاومت داشته باشد که از این بابت ناراحت نگردد و برعکس سعی کند اولاً کمتر به دست بدگویان سوژه بدهد ، ثانیاً این انتقادها را برای بهتر شدن صمیمانه بپذیرد

 

وضعیت سخنرانی
بهترین وضعیت قرار گرفتن برای سخنرانی ایستاده است که در این حالت مواردی وجود دارد که از اهمیت زیادی برخوردار است:

 

قدم زدن
بعضی افراد به خاطر فشار عصبی عادت دارند که زیاد قدم بزنند ، آنها طول سکو را دائم راه می روند. در این حالت ، چشمان شنوندگان ، سخنران را از طرفی به طرف دیگر دنبال می کنند و این می تواند حواس پرتی فوق العاده ای را برای آنها فراهم نماید و این حرکت جنبشی عاقبت می تواند سبب گردد که شنونده به یک سستی و خواب آلودگی دچار شود.
بدیهی است حرکت در حین سخنرانی خوب است اما فقط باید به صورت یک قدم و در نقطه اصلی سخنرانی شما باشد.

 

میز عادی یا میز مخصوص سخنرانی
پشت میز بودن تنها در چند دقیقه اول ، قابل قبول است . پس تلاش کنید به تدریج همانطور که سخنرانیتیان پیش می رود ، از پشت میز تغییر مکان دهید.


حرکات دست
بعضی از سخنرانان به ویژه در آغاز سخنرانیشان در می یابند که دچار حالت عصبی می شوند ، آنها با دست هایشان حرکات غیر قابل کنترل زیادی را انجام می دهند . گاهی اوقات دستهایشان را در پشت بدن و یا در جلوی بدن قرار می دهند، گاهی آنها را داخل جیب شلوار می گذارند و کاهی با سکه ها یا کلیدهای موجود خود بازی می کنند یا با دست بینیشان را پاک می کنند یا با خودکار بازی می کنند.
تمام این موارد اختلالاتی است که یک سخنران می تواند آنها را در کنترل خود داشته باشد . جهت مقابله با این اختلالات مهم است که دست ها دیده شوند و باید همیشه در جلوی بدن باشند ، همچنین حرکات مناسب دست می تواند ارزش آنچه که گفته می شود را افزون کند.

 

باید ها و نباید ها
دست ها باید همیشه باز نگه داشته شوند ، اگرچه گاهی یک مشت گره شده می تواند برای تأکید بر قوت یک نکته استفاده شود ، ولی انگشتان یا دست هایی که باز هستند یک فرد صریح تر را نشان می دهد.
کف دستانتان نباید با انگشتانی رو به بالا به طرف شنوندگان باشد زیرا این عمل بر عدم قبول اشاره دارد.
انگشت اشاره که به طرف شنوندگان تکان می خورد اشاره به این دارد که شما آنها را ساکت می کنید .
یک حرکت دورانی اتفاقی با دستهایتان می تواند زمانی که با جمله ای این چنینی ترکیب شود خیلی مؤثر باشد «بگذاید شروع کنیم» و «بگذارید در مورد این نکته توافق کنیم»
حرکات دست باید طبیعی باشد بنابراین اگر شما نمی توانید دست های خود را به درستی تکان دهید فقط دست هایتان را در مقابل خود قرار دهید .

 

ارائه
ما همه از تجربه گوش کردن به یک سخنرانی با متن عالی ولی ارائه خسته کننده ای که قادر نبوده حق مطلب را ادا کند ناراحت شده ایم . مواردی که سخنران با حالت یکنواخت و یا حالت تندی صحبت می کند بنابراین برای جلوگیری از این مورد صدایتان را تغییر دهید . گاهی بلند صحبت کنید و گاهی آرام .
بر روی لغات و عبارت مشخص و مهم تأکید نمایید ، گاهی اوقات ابتدا تند و سپس آهسته تر صحبت کنید زیرا صدای شما و تأکیدی که بر روی لغات معین انجام می دهید می تواند متن آماده شما را با روح نماید .

 

 

رسیدگی کردن به فشار عصبی
شما برای اینکه سخنران مؤثری باشید ابتدا باید ترس ها ، نگرانی ها و هیجان های خود را درک کنید و سپس بر سیستم عصبی خودغلبه نمایید.
بارها هنرپیشه ها را دیده اید که وقتی خبرنگار از آنها مصاحبه می کند اعتراف می کنند که دچار استرس و فشار عصبی شده اند که این به خاطر ترشح هورمون آدرنالین در بدن است که باعث می شود ناراحتی های ناشی از فشار عصبی در بدن شود.

 

روش های غلبه بر فشار عصبی
کشیدن یک یا دو نفس عمیق قبل از برخاستن یا به جلو برخاستن برای سخنرانی .
همچنین انجام چند حرکت ورزشی کمک می کند که هورمون ادرنالین در بدن حرکت کند و اکسیژن را به خون برساند .
همچنین اگر می لرزید دستهایتان را به هم بچسبانید و یا میز کنفرانس را بگیرید .
و مهمتر از همه تهیه برنامه و آمادگی موضوعات است .
هیچ وقت از فشار عصبی نترسید . اکثر افراد هنگام سخنرانی در می یابند که صدا و دست و پاهایشان می لرزد ولی در اغلب اوقات شنونده متوجه آن نمی شود .

 

اجتناب از عادات نامناسب :
- اهمیت به خود
یکی از روش هایی که باعث از دست دادن شنونده می شود اهمیت دادن به خودتان است برای مثال :
خانم ها و آقایان : نکته ای را دوست دارم به شما بگویم ، من تجربه 20 ساله داشته ام و برنامه های بی شماری در رادیو اجرا کرده ام .
تعریف و تمجید از خود ممکن است شخص را اغراق آمیز جلوه دهد .
-عذر خواهی کردن :
نباید سخنرانی را با عذرخواهی شروع کرد ، مثلاً متأسفم من دیر کردم یا متأسفم من آماده نیستم یا متأسفم که وقتتان را می گیرم .
فوراً عذرخواهی کردن هم سخنران و هم مطلب او را بی ارزش می کند ، بهترین حالت این است که توسط فردی که سخنران را دعوت می کند انجام پذیرد .

ساده صحبت نکردن و سخن بی مفهوم (غیر روزمره)
همیشه سعی کنید متن سخنرانی را طوری آماده کنید که شنوندگان قادر به درک مطالب آن باشند و از به کار بردن کلمات و عباراتی که برای آنها ناآشنا است پرهیز کنید .
لطیفه ها :

اگر شما از توانایی لطیفه گوییتان مطمئن نیستید آن را کنار بگذارید . و این عبارت را به خاطر بیاورید «اگر شک دارید آن را کنار بگذارید»

 پرسش و پاسخ
زمانی که سؤالی از شما پرسیده می شود و یا شما به نوبه خود از سؤال کننده می پرسید می توانید این فن را به کار ببرید . بدین ترتیب که شما می توانید عبارات زیر را به کار ببرید :
«متأسفم من کاملاً آن را نفهمیدم» یا «می توانید آن را تکرار کنید» یا «می توانید دقیقاً آن را توضیح دهید»

 نکاتی که در این فن وجود دارد
اولاً سؤالات به ندرت دقیقاً به همان شکل اول تکرار می شوند و وقتی تکرار می شوند اغلب برای پاسخ دادن آسانتر می شوند .
ثانیاً بعضی از سؤالاتی که به نظر می رسند مشکل باشند سؤال نیستند بلکه اظهاراتی هستند که سخنران می تواند با آن موافق باشد یا ان را تصحیح کند .
ثالثاً و مهمترین نکته این است که وقتی سؤال کننده با تقاضا برای تکرار سؤال رو به رو می شود این عمل به سخنران مقداری وقت فکر کردن برای یافتن پاسخ را می دهد .
اگر شما پاسخ را نمی دانید سعی نکنید از خود جوابی بسازید باید بگویید که متأسفم من نمی توانم به سؤال شما پاسخ دهم یا من پاسخ را برای شما پیدا خواهم کرد .

 

وسایل کمک آموزشی:
نقشه ها و تخته ها
در هنگام نوشتن بر روی تخته که پشت سخنران و شنوندگان است سخنران باید به جریان مکالمه ادامه دهد تا ارتباط او با شنوندگان قطع نشود .

 پروژکتورها ، آورهدها و اسلایدها
عکس هایی که روی پروژکتور یا اسلاید نشان می دهیم باید شامل حداقل جزئیات باشد اگر لازم است که اطلاعات زیادی روی تصاویر گفته شود بهتر است از متن های چاپی استفاده شود .
وسایل دیگر مانند خط کش و لیزر برای نشان دادن قسمتی از تصویر نیز مورد استفاده قرار می گیرد . در هنگان نشان دادن عکس یا شیء به حضار برای به دست آوردن نتیجه مشخص و مناسب ، حرکات دست بسیار مهم است و شیء را باید حداقل در بلندی شانه قرار داد .
تهیه کنندگان: سارا علومی – مریم کارنامه

 


» نظر

من از کانادا متنفرم

 

کانادا کشور خیلی بدیه. من از این کشور متنفرم. دلایل من هم واضح و مبرهنه. برای اینکه مطمئنتون کنم که نظرم کاملا درسته بعضی از دلایلم رو اینجا می نویسم تا خودتون قضاوت کنین. فقط یادتون باشه که فکر مهاجرت به این کشور عوضی رو نکنین. به همون ایران خودمون بچسبین و از زندگی پر صلح و صفا در کنار خانواده تون لذت ببرین. این هم دلایل من:

 

این مطلب در سال 1385 در وبلاگ http://canadajoon.blogfa.com/ منتشر شده، احتمالا توی این 4 سال وضع بدتر هم شده،

من به آنهایی که قصد مهاجرت به کانادا را دارند پیشنهاد میکنم حتما این مطلب را مطالعه بکنن.

 

 

ادامه مطلب...

» نظر

سال جدید فکر...

سلام دوستان، امیدورام در سال جدید به تمامی اهداف شغلی و خانوادگی خود دست پیدا کنید.

دوستان عزیز من،‏ سال جدید اگر با فکر جدید همراه نباشه هیچوقت نمیتواند عنوان یک آغاز را با خود یدک بکشه.

همانطور که میدانیم بهار با شکوفه،برگ و سبزی تغییرات خودش رو به رخ طبیعتی که تا چند روز قبل بی جان بوده میکشد، پس...

شما اگر میخواهید در شغل، خانواده، رابطه خود با همسرتان و ... به موفقیتی چشمگیر دست پیدا کنید باید همیشه خودتان (نه به این معنا، خواهی نشی رسوا همرنگ جماعت شو. نه!!! به نظر بنده حقیر یکی از بی معنی ترین ضرب المثل ما ایرانی های می باشد) را تغییر بدهید

بعنوان مثال اگر در محیط کار همیشه 10 دقیقه تاخیر داشتید، این نقیصه را رفع کنید. اگر یک بخش خصوصی را اداره میکنید و نفراتی را در کنار هم به کار گرفته اید. می بایست محیط کاری فرح بخش، بدور از تنش. برای آنها بوجد آورید تا آنها نیز تا نهایت توان برای شما کار (یا به قول دوستان مقتصد بازاری مایه بذارن) به هر حال این مثال های کوچکی بود که به فکر بنده می رسید.

به اطراف خود توجه کنید، محیط کار خود را با تغییراتی حتی کوچک ( نیاز به صرف هزینه های گزاف نیست.) تبدیل به محیطی دلپذیر کنید.

اگر فکر میکنید تبلیغات هزینه است پس باید این را متذکر بشم که روزی مصاحبه ای از یکی از بزرگان علم اقتصاد میخواندم، در قسمتی از این مصاحبه عنوان کرد که اگر تمام ثروت من را ازم بگیرن و فقط 1دلار بعنوان سرمایه اولیه به تخصیص دهند، 99 سنت از آنرا برای تبلیغات کار جدید خودم صرف میکنم و به همین موفیتی که الان درون آن قرار دارم میرسم. پس باید طرز فکر خود را نسبت به تبلیغات در سال 1389 عوض کنید.

دوستان من، رقبا را به چشم دشمن نگاه نکنید! بلکه اورا پله ای برای صعود فرض کنید.

دوستان من، همیشه همکاران شما بهترین دوستان شما هستند مگر... پس تو کسی هستی که باید تغییر کنی، نه اون.

دوستان من، مثل سال گذشته به بهانه بدهی، چک و حقوق کارمندان از خانواده خود غافل نشوید. سعی کنید توی امسال وقت بیشتری به آنها اختصاص بدید.

میدونید الان می خواهم مخاطب خودم را عوض کنم؟ مدیران عزیز، شمایی که باید یک سازمان را مدیریت کنید. آیا میدانید سال قبل چند بار به اشتباه جلوی ترفیع یک کارمند سخت کوش را گرفتید؟ آیا میدانید چند بار برای اینکه خودتان را  توجیه کنی پشت یکی از کارمندان زیر دستت مخفی شدی؟ آیا میدانی برای برنده شدن در یک مناقصه چه فشارهای زیادی را به زیر مجموعه خودت آوردی؟امسال سال جبران. فکر خودت را عوض کن. مطمئن باش تو با همین کارمندان به این مقام رسیدی، پس با همین کارمندان هم پیشرفت میکنی. وقت بیشتری برای آنها قائل شو.

کنکور نزدیکه!!!، البته تا اونجایی که من میدونم تقریبا مخاطب کنکوری ندارم. اما شمایی که توی خونه فرزند، برادر یا خواهر کنکوری دارید، به آنها بگویید درصورت قبول نشدن توی رشته دلخواه خود. دنیا به هیچ وجه به آخر نرسیده است. پس طرز فکر خودشونو عوض کنن و به این بی اندیشن که هر پله خراب شده، نیاز به ترمیم دارد نه تاخیر.  

 

سخن آخـــر. برای شروع سال جدید.

دوستان عزیز من، همانطور که میدانید از نظر علمی شاید به پای خیلی از شما نرسم (البته به زودی این شکاف را هم جبران میکنم) اما تجربه زیادی در این آفته بازار دارم، میدانم که برای موفقیت و رسیدن اهداف راه طولانی در پش دارم و باید خودم آماده مشکلاتی بزرگتر از مشکلات قبل بکنم. من آماده ام و امید دارم شما هم آماده باشید.

به امید موفقیت

خدایا فقط کافیه که بخواهی ...  


» نظر

ماهیت بحران های مالی

وجود بحران های مالی آدمی را بر آن می دارد تا از خود سؤال کند که " چرا با اینکه نیروهای موجود در بازار منطقی عمل می‌کنند هر از گاه بحران‌های مالی به وقوع می‌پیوندند ؟"
سال‌ها پیش چارلز کیندل برگر (Charles Kindleberger) در کتابش نوشت که اقتصاد جهانی همیشه دستخوش یک سری ناآرامی و شکست می‌باشد. این بحران‌ها تا حدودی شالوده نظام سرمایه‌داری را لرزانده است. حتی تعدادی از اقتصاددانان بر این باور هستند که وجود تغییرات و اصلاحات اقتصادی و بنیادی وجود بحران‌های مالی را غیر ممکن ساخته است. اگر در جائی بحران مالی بوجود می‌آید بیشتر بخاطر شرایط خاص تاریخی می‌باشد نه بخاطر ساز و کار نظام سرمایه‌داری. اقتصاددانی به نام هیمن مینسکی ( (Hyman Minskyاین بی‌توجهی به بحران‌های مالی را به چالش کشیده است. او در سلسله مقالاتی نظریه بی ثباتی مالی ( financial instability) را درخصوص بحران‌های مالی مطرح کرد. بر اساس این نظریه بحران‌های مالی قسمتی اجتناب‌ناپذیر از نظام سرمایه‌داری به شمار می‌آیند و یک سیر قابل پیش بینی را طی می‌کنند.
آنچه منجر به یک بحران مالی می‌شود مجموعه ای از رخدادها است که او آنها را " جابجایی " و یا وارد آمدن شوک خارجی به اقتصاد می‌نامد. این شوک می‌تواند به اشکال مختلف به پیکره اقتصاد ضربه وارد کند از قبیل شروع جنگ، از بین رفتن محصولات کشاورزی و یا ورود یک اختراع و نوآوری در یک سیستم اقتصادی به گونه‌ای که آن نظام اقتصادی مهیای آن نوآوری نباشد اگر این شوک اقتصادی به حد کافی قوی باشد، باعث تقویت یک بخش اقتصادی شده و در همان حال سایر بخش‌های اقتصادی را تضعیف و نابود می‌کند. اگر بخش جدید از فرصت سرمایه‌گذاری برخوردار شود همه سرمایه‌ها را به سوی خود روانه خواهد کرد و یک افزایش سرمایه‌گذاری (
Investment boom ) را به همراه خواهد داشت و این یک حالت آشوب و ناآرامی در اقتصاد پدید می‌آورد. یکی از ویژگی‌های این افزایش سرمایه‌گذاری در یک بخش اقتصادی افزایش نقدینگی و خلق پول می‌باشد که این خود حجم پول را افزایش می‌دهد.
بنابراین هم تسهیلات اعطائی بانک‌ها و هم آورده شخصی سرمایه‌گذاران در اقتصاد باعث افزایش نقدینگی در بخش اقتصادی مربوطه می‌شود. حس کنجکاوی بوجود آمده جهت سرمایه‌گذاری در بخش مربوطه ارزش دارایی مورد بحث را افزایش می‌دهد (مثلاً با افزایش سرمایه‌گذاری در بخش مسکن و ساختمان ، ارزش و قیمت این قلم دارایی افزایش می‌یابد). افزایش قیمت، خود فرصت سرمایه‌گذاری جدید را نوید می‌دهد و سرمایه‌گذاران جدید را وارد این عرصه می‌کند. این فرایند فزاینده باعث افزایش سود و سرمایه‌گذاری می‌گردد و مرحله‌ای بوجود می‌آید که آن را " اوج فعالیت " (
euphoria ) می‌نامند.
در این مرحله سفته‌بازی در بخش مورد نظر اوج می‌گیرد و حتی هر کس که در بخش مورد نظر تخصصی ندارد دل به دریا می‌زند و به امید تحصیل سود، به سرمایه‌گذاری در این بخش روی می‌آورد.
پس از آن مرحله حباب قیمت بوجود می‌آید (
price bubble ). همچنان که مرحله سرمایه‌گذاری شدت می‌گیرد ، حباب قیمت نیز بزرگ و بزرگتر می‌شود. در طی این مرحله گروهی از افراد که در داخل این بخش اقدام به سرمایه‌گذاری کرده‌اند با این تفکر که دیگر در این بخش به اندازه کافی سرمایه‌گذاری صورت گرفته است در صدد برمی‌آیند تا سرمایه خود را از این بخش خارج کنند و یا سرمایه خود را به پول نقد و یا دارایی با ارزش دیگری تبدیل کرده و از این گرداب خارج شوند. در کشاکش این برنامه‌ها و خروج سرمایه‌گذاران از این بخش اقتصادی، ممکن است سیستم بانکی ، مالی و یا اقتصادی دست به اقدامی بزند که این روند را شدت بخشد و یا ممکن است در فرایند بازار خللی ایجاد شود. به موازات خروج سفته بازان و دلالان از این بخش، ارزش و قیمت این قلم دارایی نیز افت شدید خواهد داشت و به قول اقتصاددانان حباب قیمت می‌ترکد. با ترکیدن حباب قیمت ، سرمایه‌گذاران در پی حفظ ارزش دارایی خود بر می‌آیند. در این مرحله بانک‌ها اصولاً از اعطای تسهیلات در بخش مورد نظر خودداری می کنند و این مرحله دیگری به نام " کمبود نقدینگی و پول " ( credit crunch ) را رقم می‌زند و حتی ممکن است یک دوره رکود اقتصادی و یا کندی فعالیت‌های اقتصادی را به همراه داشته باشد. پس از مدتی دوران رکود به سر می‌آید و اقتصاد جان تازه می‌گیرد و دوباره همه چیز به حالت اول و به رونق اقتصادی بر می‌گردد هر چند که ممکن است این حالت در اقتصاد جهانی امروز که بسیار یکپارچه و ادغام شده می‌باشد سال‌ها به طول انجامد. بحران‌های مالی امروز قابل سرایت بوده(contagion) و با ورود از اقتصادی به اقتصاد دیگر حتی ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گیرند. ( snowball effect )
گروه زیادی از اقتصاددانان امروزه نظریه هیمن مینسکی را رد می کنند با این توجیه که نمی توان در مورد بحران های مالی یک فرمول و مدل خاص ارائه داد. انتقاد دیگری که بر نظریات وی وارد شده این است که این بحران،ها به زعم هیمن مینسکی ناشی از عدم قطعیت ، سفته‌بازی، سوداگری و بی‌ثباتی می‌باشند .
میلتون فریدمن(
Milton Friedman) اقتصاددان برنده جایزه نوبل حالت سوداگری و سفته‌بازی را رد می‌کند، به این دلیل که همه سرمایه‌گذاران در بخش مورد نظر کاملاً منطقی عمل کرده و به جهت کسب سود وارد عمل می‌شوند، در غیر این‌صورت اگر رفتارشان غیر منطقی بود در جایی که احتمال تحصیل سود و منافع وجود ندارد وارد می‌شدند. به نظر وی آنچه که ما از آن به عنوان سوداگری و سفته بازی یاد می کنیم اقدامی است از جهت سرمایه گذاران تا سرمایه و آورده خود را از هر خطری حفظ کنند.
در واقع آنچه بحران‌های مالی را شدت می‌بخشد تصورات خود مردم از نیروهای موجود در بازار است. آنها هر چند افرادی منطقی هستند ولی اقداماتی انجام می‌دهند که پیامدهای غیر منطقی در اقتصاد به همراه خواهد داشت.
بحران مالی فعلی که از کشور آمریکا شروع شده و همچون گردباد سایر اقتصادهای جهان و بویژه اقتصاد کشورهای اروپایی را در هم می‌نوردد، بسیاری از اقتصاددانان ریشه این بحران را در وام‌های مسکن در آمریکا می‌دانند. (
subprime mortgage )
اخیراً کتاب‌ها و مقالات بسیار زیادی در این زمینه به رشته تحریر در آمده است . به‌عنوان مثال اقتصاددانی به نام چارلز جونز (
Charles I. Jones ) سال گذشته با چاپ کتابی در باب اقتصاد خرد توسط انتشارات نورتون ، در چند روز اخیر مقاله‌ای با عنوان بحران مالی جهانی سال 2007 تا ؟؟ به چاپ رسانده و می‌کوشد تا ابعاد این بحران را از منظر اقتصاد خرد مورد بررسی قرار دهد.
به نظر وی شوک‌های وارد بر اقتصاد از بخش مسکن ، میزان پس‌انداز جهانی و تسهیلات مسکن می‌باشد که این تسهیلات بدون رعایت ضوابط خاص بانکی رایج به وام گیرندگانی که فکر می‌کردند ارزش و قیمت مسکن همیشه در حال افزایش است اعطا شده است . همچنین نرخ اندک تسهیلات بانکی و کاهش قیمت نفت از عوامل دیگر این بحران می‌باشند. در سال 2002 قیمت هر بشکه نفت به 20 دلار می‌رسید در حالیکه در تابستان سال 2008 قیمت هر بشکه نفت حتی به 140 دلار هم رسید. کالاهای دیگری مانند برنج، گاز طبیعی ، فولاد و گندم نیز با افزایش قیمت روبرو بوده است. آنچه مهم است این است که مقداری از این بحران مربوط به نوسانات قیمت این کالاها می‌باشد.
پیامدها در اقتصاد خرد
کاهش قیمت مسکن، رکود در دسامبر سال 2007 را به همراه داشت. این رکود ابتدا خود را در بیکاری نمایان ساخت. اندکی بعد رکود خود را در ستانده کوتاه مدت (تولید در چرخه کوتاه مدت) نشان می‌دهد. در ابتدای سال 2008 ستانده کوتاه مدت به عددی حدود صفر نزدیک می‌شود. هرچند که در پایان سال 2008، تولید 4/2 درصد پایین‌تر از حد بالقوه می‌باشد. حتی رکود خودش را در نرخ بیکاری نیز نشان داده است. بیکاری در سال 2007 با نرخ 4/4 و در ابتدای سال 2009 به میزان 6/7 درصد رسیده‌است.
این اقتصاددان بحران مالی فعلی را بحران ترازنامه می‌نامد هم برای خانوارها که با کاهش میزان خرج کردن پول مواجه خواهند شد و هم برای شرکت‌ها و بنگاه‌ها که میزان انتفاع و تحصیل سود آنان کاهش خواهد یافت که براساس قوانین شفاف حسابداری، خود را در ترازنامه نشان خواهد داد. (این بحران آرایش دارایی و بدهی‌ها را در ترازنامه برهم خواهد زد.) در واقع آنچه ترازنامه را تراز می‌کند سرمایه است که از تفاضل بدهی و دارایی به دست می‌آید و از این روی در ستون بدهی‌ها نمایش داده می‌شود.
این بحران بسیاری از موسسات بزرگ و بانک‌های مطرح آمریکا را به ورطه ورشکستگی کشانده است. حتی کمک‌های مالی دولت در غالب طرح محرک اقتصادی نیز نتوانست این موسسات را از خطر شکست نجات دهد و بسیاری از آنها از صحنه خارج گشته و به دنبال آن فقط به اخراج کارکنان خود اقدام کردند. گروهی از اقتصادانان آمریکا بر این اعتقاد هستند که وجود بحران‌های مالی همیشه برای آنها درس‌های بزرگی به همراه داشته و باعث بوجود آمدن اصلاحات و تغییرات بنیادین در نظام مالی آنها گشته است. به عنوان مثال آنها اینگونه عنوان می‌کنند که بحران مالی دهه 1930 باعث شد تا اصلاحاتی در نظام اقتصادی آنان صورت گیرد و این بحران نیز در این زمینه آنان را کمک خواهد کرد، در واقع آنان بر این اعتقاد هستند که اقتصاد آمریکا در حال پوست‌اندازی است. مطالعه بحران‌های مالی در چند سال اخیر در سایر کشورها نشان می‌دهد که بحران‌های مالی با کاهش ارزش دارایی و ایجاد آسیب‌پذیری در بخشی از اقتصاد آغاز می‌شوند.
مایکل بوردو اقتصاددان دانشگاه راتجرز بر این عقیده است که در این مواقع ما همیشه دو گام به جلو برداشته‌ایم و بعد یک گام به عقب رفته‌ایم. او خاطرنشان می‌سازد اقداماتی که بانک مرکزی و خزانه‌داری آمریکا انجام می‌دهند در واقع به بزرگ‌تر شدن بدنه دولت می‌انجامد. اقداماتی از قبیل محرک‌های مالی و تزریق پول به اقتصاد در واقع افزایش نرخ تورم را به همراه خواهد داشت.
آنچه از این بحران‌ها به یاد داریم این است که آنها همیشه به ما چیزی آموخته‌اند. بحران فعلی ماحصل قوانین نه چندان محکم نظارتی، عدم سختگیری در اعطای تسهیلات بانکی، تغییر در مقررات و پایین بودن نرخ بهره می‌باشد. وقتی بحران به سر‌آید، یقیناً در نظام مالی و مقرراتی آمریکا تغییراتی رخ خواهد داد. اینکه آیا این تغییرات به اندازه تغییرات بعد از رکود دهه 1930 خواهد بود به زودی آشکار خواهد شد. همچنین اینکه عنوان می‌شود ما از این بحران درس‌هایی خواهیم آموخت، به خاطر نتایج حاصل از تحقیقات و مطالعاتی است که توسط اقتصاددانانی همچون آلبرتو و ادواردو کاوالوو انجام گرفته که نشان می‌دهد بسیاری از کشورها که در 30 سال گذشته از رشد اقتصادی بهره‌مند شده‌اند، به دنبال اصلاح ساختارهای اقتصادی بعد از وقوع بحران‌های مالی بوده است.


» نظر

پایان

اگر به عقی برگدید و با سرعت یک روز در دقیقه سال 88 را برای خودتون مرور کنید به چه تنیجه ای می رسید؟

آیا به تمامی دعاهایی که سر سفره سال تحویل88 کردید رسیدید؟

آیا به اهدافتون رسیدید؟

آیا رابطه تان به همسرتان خوب بوده یا مثل سال قبل سراسر جنگ و دعوا؟

آیا در محیط کار به پیشرفت رسیدید؟

آیا تونستید جای مدیرتان که داره بازنشست میشه را بگیرید؟

آیا؟ آیا؟ آیا....

و هزاران‏ سوالات دیگه میتونید از خودتون بپرسید و نتیجه دلخواهتان را بگیرید یا بلعکس، توی این همه اتفاقی که برای تمامی مردم می افتد فقط سک چیز نقش دارد، آن هم تلاش و دیدن نقطه پایان.

گاهی، در واقع همیشه رسیدن به هدف نیست بلکه هدف توی مسیره و شما باید اونو بدست بیارید و ادامه مسیر بدهید

دوستان برای من توی این سال اتفاقات مثبت و منفی زیادی روی داد، به راستی توی تک تک این وقایع، خدا را به همراه داشتم. اما اگه تلاش من نبود خدا دست یاری به من میداد؟

نه؟ چون میگه از تو حرکت از من برکت.

هدف من از طرح این موضوع این بود که در سالی که گذشت میتوانیم خشت سال آینده را کار بگذاریم. درسته؟

فعلا

نقطه سر خط تا...


» نظر

مدیریت خانواده

دوستان عزیزم سلام

توی این ده روزی که وبلاگ خودمو به روز نکردم، حقیقت دنبال مطلبی می گشتم که تکراری نباشه. چون میدونم شما سروران عزیز با چه دقتی به این وبلاگ سر میزنید، پس وظیفه خودم سنگین تر می بینم و تمام تلاشم و می کنم که مطالب در خور شان شما عزیزان باشد.

مطلبی که امروز در نظر گرفتم مدیریت خانواده است، چون همانطور میدانید اجتماع از خانواده تشکیل شده است، پس نمیتوان نقش خانواده در تربیت مدیران آینده نادیده گرفت

 

مدیریت خانواده

خانواده یکی از ارکان مهم و اساسی هر جامعه ای می باشد . خانواده محل تجلی بسیاری از خواسته های جامعه است و شکوفایی هر جامعه ای در شکوفایی نهاد خانواده نهفته است ، مدیریت هر خانواده نیز نقش بسزایی در رشد و شکوفایی سازمان ها اعم از دولتی و خصوصی دارد و بسیاری از اصول و مقررات سازمان ها نیز نشأت گرفته از اصول و مقررات حاکم بر خانواده ها می باشد . خانواده به منزله یک واحد منسجم و پویا می باشد که در جهت نیل به اهداف واحد گام برمی دارد و همه اعضای یک خانواده می بایست همگام با یکدیگر در جهت تأمین خواسته های مشروع خانواده تلاش و حرکت نمایند . به منظور تأمین خواسته های مشروع خانواده لازم است خانواده ها همانند سازمان دارای اهداف و برنامه های مشخص و معین باشند و برای رسیدن به این اهداف و برنامه ها اصول و موازینی را به کار ببرند که اهم این اصول و موازین به شرح ذیل می باشد :

 

ادامه مطلب...

» نظر

هنری فایول

هنری فایول 1841: تولد 1918. بازنشستگی 1925. درگذشت ...تا حدود یک ربع قرن پس از مرگش، در خارج از زادگاهش یعنی فرانسه ناشناس باقی مانده بود. در دهه‌ 1950، کتاب او به نام مدیریت عمومی و صنعتی منتشر و افکارفایول در خصوص مدیریت برای دیگران شناخته شد. امروزه، فایول را پدر و بانی مکتب مدیریت اجرایی می‌دانندفایول کل دوران شغلی خود را در یک شرکت گذراند یعنی شرکت معادن و فلزات فرانسه. او کارش را به عنوان مهندس معدن آغاز کرد و در سال 1872 به عنوان رییس گروه معادن منصوب شد. در سال 1888 او به سمت مدیر عامل این شرکت منصوب شد که این سمت را تا هنگام بازنشستگی خود در سال 1918 حفظ کرد.دشوار است تاثیر فایول بر تفکر مدیریت و متفکران مدیریت را بسنجیم. او را پدر و بنیانگزار مکتب مدیریت می‌نامند. او نخستین فردی بود که به سازمان «از بالا به پایین» نگریست، مدیریت را به عنوان یک فرآیند معرفی کرد، این فرآیند را به بخشهای فرعی تقسیم کرد و اصولی را تدوین نمود که باعث بهترین استفاده از افراد می‌شوند.فایول بدین ترتیب رشته‌ای را برای آموزش مدیریت ایجاد کرد. فایول می‌گوید که مدیران باید برنامه‌ریزی کنند، سازماندهی نمایند، کارکنان را انتخاب کنند، هدایت کنند، هماهنگ نمایند، گزارش دهند و تامین بودجه نمایند. اگر نگاهی دقیق‌تر به پنج اصل مدیریتی فایول داشته باشیم، می‌بینیم که تضادها و نگرانیها، مسئولیتها و وظایف، و سبکها و مشکلاتی که یک قرن پیش شناخته شده بودند، هنوز هم وجود دارند. با توجه به اینکه مقابله با قوانین زاید و بروکراسی یکی از اهداف مهم مدیریتی فایول است، اگر او امروز زنده بود و می‌دید که پیشرفت بسیار اندکی در این زمینه حاصل شده است، قطعاً ناامید می‌شد. از دو فعالیت‌ آخر مدیریتی فایول یعنی فرماندهی و کنترل، برای تشریح ساختار سلسله مراتبی و سبک مدیریتی سازمانهای بزرگ در دهه‌ 1950 تا دهه‌ 1980 استفاده شده است. اما اگر مجدداً نگاهی دقیق‌تر به گفته‌های فایول داشته باشیم ( بویژه در مورد فرماندهی) می‌بینیم که فرماندهی مد نظر او تفاوت چندانی با اصل اعطای اختیارات و قدرت در مدیریت امروزی ندارد. البته از دیدگاههای فایول به دلیل ضعف در تجزیه و تحلیل و ارزشیابی، تداخل در اصول، تداخل در وظایف، سردرگمی موجود در ساختارهایش و توجه بسیار زیاد او به یک سلسله مراتب بالا به پایین، انتقاد شده است. البته اصول مدیریتی او تفاوت چندانی با ویژگیهای سازمانهای رسمی تعریف شده در نوشته های ماکس وبر ندارند. تاثیر فایول به عنوان نخستین کسی که مدیریت را بر مبنای برنامه‌ریزی و سازماندهی افراد، به صورت یک فرآیند سلسله مراتبی بالا به پایین تشریح کرد، مؤید جایگاه برتر او در میان دانشجویان و مدیران امروزی است.

 

ادامه زندگینامه هنری فایل...

» نظر

نرخ ارز ثابت، پاشنه آشیل طرح هدفمند سازی یارانهها

 

ادعای این مقاله این است که اگر نرخ بازاری ارز متناسب با آزادسازی یارانه‌ها افزایش نیابد؛ بسیاری از صنایع ایران بدون این که فرصت تطبیق با شرایط جدید را داشته باشند حذف خواهند شد و این درست بر خلاف هدف کارآمدسازی است که طرح به دنبال آن است. ما به این موضوع که نرخ ارز چه‌گونه تابع هدف سیاست‌گذار را تعیین می‌کند و طرح اصلاح یارانه‌ها چه‌گونه این تابع هدف را تحت تاثیر قرار خواهد داد نیز می‌پردازیم و نشان می‌دهیم که به دلیل تغییر در منابع درآمد ریالی دولت، توصیه سیاستی "افزایش قیمت ارز" می‌تواند عملی باشد.

این حدس که چرا با فرض ثابت نگه‌داشتن وضعیت فعلی نرخ ارز، اجرای طرح اصلاح یارانه‌ها به معنای نابودی بسیاری از صنایع کشور خواهد بود از دو مسیر مشابه ولی دارای تاخیر زمانی متفاوت قابل دنبال کردن است:

                                             برای مشاهده ادامه مقاله کلیک کنید...

» نظر

فرآیندهای بازاری و مدیریت استراتژیک

نویسنده:  ریچارد لانگلویس

 اقتصاددانان و پژوهشگران ِمدیریت ِاستراتژیک برای مدتهای مدید روابط دشوار و مبهمی با یکدیگر

داشته اند. به دلالیل موجهی آنها همواره کارکرد بنگاهها و بازار را به یک شکل نمی دیدند. با این همه، بدلیل شباهت بنیادی میان موضوعات کاری شان، همچنان با یکدیگر مرتبط باقی مانده اند.

اقتصاددانان و پژوهشگران ِمدیریت ِاستراتژیک برای مدتهای مدید روابط دشوار و مبهمی با یکدیگر داشته اند. به دلالیل موجهی آنها همواره کارکرد بنگاهها و بازار را به یک شکل نمی دیدند. با این همه، بدلیل شباهت بنیادی میان موضوعات کاری شان، همچنان با یکدیگر مرتبط باقی مانده اند.

تفاوت در رویکرد نظری یکی از دلایل اصلی اختلاف آنها هست. اقتصاددانان در پس یک تصویر بزرگ قرار دارند: آنها به دنبال فهم این هستند که بازارها چگونه کار می کنند. بنابراین برای اقتصاددانان فهم {کارکرد} ِبنگاه، یک هدف نیست، بلکه تنها وسیله ای است برای یک هدف بزرگتر؛ اقتصاددانان معمولاً نگران جزئیات واقع گرایانه ای نیستند که با تیغ اوکام دور ریخته می شود. در سوی مقابل، استراتژی، بی هیچ پرده پوشی، هنجاری است و هدفش راهنمایی (یا دستکم آموزش) مدیران برای هرچه موفق تر ساختن سازمانهایشان است که این خود عموما به معنی هرچه سودآورتر ساختن این سازمانها است. علاوه بر این، اگرچه ساده سازی باید در نظریه های مدیریتی لحاظ شود، ولی این نظریه ها صرفا بواسطه تقاضای درونی عوامل علمی بوجود نیامده اند، بلکه نیاز مدیران نیز از عوامل شکل گیری این نظریه ها بوده است. {لذا}، تئوری باید "کار کند" و به میزانی برای دست اندرکاران کارایی داشته باشد، دست اندرکارانی که در شرایط پیچیده و درهم و برهم ِدنیای واقعی  به دنبال تجملاتی از قبیل ثابت فرض کردن سایر عوامل نیستند.

از سوی دیگر، این بدین معنی است که استراتژیست ها، بازار_"شرایط"_ را کمتر از اقتصادانان، مرتب و تر و تمییز می بینند. برای آنها بازار واجد نااطمینانی، پویایی و تغییرات کیفی بسیار بیشتری است. {برای آنها}، معرفت یک مساله است و شکلی پیچیده تر از "اطلاعات ناکامل" مفروض در اقتصاد به خود می گیرد. خلاصه آنکه پژوهشگران مدیریت استراتژیک بیش از اقتصاددانان آمادگی دارند تا بازار را به مثابه یک فرایند پویا در نظر بگیرند.

 

ادامه مقاله...

» نظر

کسر بودجه

وقتی دولت کشوری مانند کشور ما ایران با کسر بودجه مواجه است چند راه حل در پیش رو دارد. انتشار پول، که در چند دهه اخیر با بی مسئولیتی کامل انجام گرفته است، راه اول است.

پرانتز اول: همانطور که می دانیم اگر درصد افزایش نقدینگی به مراتب بیش از درصد افزایش تولید داخلی باشد این افزایش نقدینگی به تورم منجر می گردد. تورم ایران هم از همین جنس است. تورمی که تنها و تنها ریشه پولی دارد. راه حل آن هم استفاده از ابزارهای پولی به وسیله بانک مرکزی است. ابزارهای پولیی که بعضی از آنها باید ایجاد شوند و بوسیله بانک مرکزی که با این بانک مرکزی تفاوت کلی دارد در جهت مهار تورم استفاده شوند.

 

ادامه مطلب...

» نظر
   1   2      >


دریافت کد شمارشگر معکوس

دهید